جدایی


برایم آسمان آبیست
برایم شام مهتابیست
مگر این را نمی خواهی؟
برو آنجا که خود خواهی

به من گفتی که ناچارم
منو ماندن به پیش تو؟
نمیخواهم نمیخواهم

اگر مانم برای توست
دلم جایی به غیر توست

بسی این را تو کوبیدی
به مغز من و نالیدی

دگر اما منم خسته
برو من را به خود بگذار

نمیدانی چقدر اینبار
راحت میکنم اینکار
جدایی هم به جای خود 
لذت میکند انگار

Comments

Loading... Logging you in...
  • Logged in as
There are no comments posted yet. Be the first one!

Post a new comment

Comments by